در گفتگو با دکتر مقصودی مطرح شد
حرکت محمدحسین فرج نژاد در شاخه‌های تحصیلی و شبکه سازی دانشی ناشی از نگاه پارادایماتیک بود. سیستم فکری ایشان، ادراک و دنبال کردن ابواب مختلف و انتقال آن به افراد بود.
کد خبر: ۱۰۵۷۱۵۶
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۴ 20 July 2022

به گزارش تابناک قم، بیست و نهم تیرماه اولین سالگرد درگذشت استاد محمدحسین فرج نژاد از اندیشمندان و صاحبنظران عرصه رسانه، فرهنگ و اقتصاد است. درباره منظومه فکری آن استاد با دکتر حمیدرضا مقصودی، عضو هیأت علمی دانشگاه قم گفتگویی داشته ایم. آنچه در ادامه می‌آید، مشروح این گفتگوست.

با سلام و عرض ادب؛ تشکر از شما به جهت این که حاضر شدید با فکرت مصاحبه نمایید. به عنوان سؤال اول چارچوب فکری استاد فرج نژاد چگونه می‌باشد؟ در این باره لطفاً توضیح دهید:

بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و ادب خدمت شما و خوانندگان محترم؛ پیرامون چهارچوب فکری استاد فرج‌نژاد باید گفت او مسائل را تاریخی می‌دید و، چون از این منظر به آن‌ها نگاه می‌کرد، دید او کلان بود و ابعاد مختلف را مشاهده می‌کرد و به تفحصِ شاخه‌های مختلف ناظر بر یک مسئله می‌پرداخت.

شبکه سازی دانشی، پارادایم فکری استاد فرج‌نژاد بود

ضعفی که بعد از مدرنیته به میدان آمد، این بود که تقسیم کار باعث تقسیم دانش گردید و دانش تخصصی شد. در واقع آن نگاه تاریخی و کلان (به عبارتی کل نگری) یک مسئله از بین رفت. استاد فرج نژاد به این نتیجه رسیده بود، زمانی که می‌خواهی یک مسئله را در حوزه‌های مختلف و مسائل روز بررسی کند، لازم و ضروریست که ابواب مختلف آن را باز نماید و به تحلیل و بررسی آن‌ها بپردازد؛ لذا این حرکت ایشان در شاخه‌های مختلف تحصیلی و شبکه سازی دانشی ناشی از نگاه پارادایماتیک بود. سیستم فکری محمدحسین، ادراک و دنبال کردن ابواب هنری، سیاسی، فرهنگی و انتقال آن به سایر افراد بود. این استادِ انقلابی در این زمینه تلاش‌های فراوانی نمود. محمدحسین بسیار نسبت به مسئله نفود حساسیت داشت. او به راحتی فریب نمی‌خورد و در مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار تیزبین و ریزبین بود و نفوذ و طریقه‌ی نفوذپذیری را به خوبی ادراک می‌کرد.

آیا در شخصیت فکری استاد فرج‌نژاد، اندک غرور و منیّتی یافت می‌شد یا خیر؟

در شخصیت محمدحسین منیت و غرور جایی نداشت. او همیشه با پوشیدن دمپایی و دویدن به این‌سو و آن‌سو به دنبال بررسی و حل یک مسئله بود. او به سراغ دوستان متعددی می‌رفت و ابتدائاً در آن‌ها حساسیت ایجاد می‌کرد و سپس نظر آن‌ها را می‌گرفت. سواد و درس خواندن محمدحسین در نوع خودش مثال زدنی بود؛ اما دارای تواضع بسیار بالایی بود و گاهی نزد من یا سایر شاگردانش به عنوان یک دانش آموز حاضر می‌شد و از آن‌ها کسب علم می‌کرد. شاید آن روز‌ها تصور بنده این بود که دارای معلومات و سواد زیادی هستم؛ اما واقعیت این گونه نبود، بلکه ایشان به سراغ من و دیگران می‌آمد تا در ما حساسیتی ایجاد نماید. حال اگر ما نیز نکته‌ای داشتیم به او می‌رساندیم و ایشان در منظومه‌ی نظری خود آن را اضافه می‌کرد. همیشه وقتی به سراغ من می‌آمد، می‌گفت: «آقا من وقت ندارم به جای دمپایی، کفش بپوشم و بندش را ببندم»

می‌دانیم استاد محمدحسین فرج نژاد در حال شبکه سازی بود. حال به نظر شما آیا ایشان خلأ را دیده بود و در صدد پر کردن آن بود؟

استاد فرج نژاد در حال پر کردن یک خلأ بود و آن خلأ، گفتگوی بین حوزه‌ی نظریه سازان، نظریه پردازان، دانش ورزها، دانشجویان و معلمین انقلابی بود. هدف محمدحسین، ایجاد شبکه سازی بود و از این منظر است که او را پرکننده‌ی خلاء می‌نامم. این استاد برجسته در یک اتفاق اجتماعی، به سرعت رگه‌های نفوذ را پیدا می‌کرد؛ چرا که اقدام به بررسی بعد تاریخی آن می‌کرد. حال اگر کسی به او تهمت توهم‌زدن می‌زند، او می‌آمد و سلسله استدلال‌های خود را ارائه می‌داد. یکی از خصوصیاتی که به خوبی در محمدحسین دیده می‌شد، این بود که همیشه مسائل مختلف را می‌دید و آن‌ها را ادارک می‌کرد؛ چرا که او گفتگو‌های متعددی با تاریخ دان ها، فیلسوفان، جامعه شناسان و اقتصاد دانان می‌کرد.

لطفاً درباره خصوصیات شخصیتی استاد محمدحسین فرج نژاد را بفرمایید؟

اگر بخواهیم پیرامون ابعاد شخصیتی استاد فرج نژاد صحبت کنیم، باید بگوییم او دارای چندین مؤلفه شخصیتی بود که عبارتند از:
•رصد تحولات سیاسی به صورت دائمی

زمانی که کرونا در ایران شکل گرفت، اوایل عید نوروز بود. همسر بنده با محمدحسین، همشهری هستند و من به ابرکوه رفته بودم. با او تماس گرفتم و گفتم: کرونا ماجرا دارد و باید بچه‌ها را پای کار بیاوریم؛ چرا که من بیش از یک ماه مطالعه و به این نتیجه رسیده بودم که صرفاً یک بیماری نیست. بعد از اتمام تماسم، بلافاصله محمدحسین به درب منزل پدر خانم من آمد و شروع به صحبت کردیم. ذهن او نسبت به این مسئله بسیار حساس بود و مباحثی در آن گفتگو رد و بدل شد که بعد از ۱ یا ۲ سال، بعضی‌ها به آن‌ها رسیدند و به زبان آوردند؛ بنابراین چنین بیاناتی از استاد فرج نژاد ناشی از مطالعات گسترده و بروز بودن ایشان دارد؛ چرا که همیشه در حال رصد تحولات سیاسی بود.
•آرام و قرار نداشتن در زمان بروز اتفاقات مختلف

او در زمان رخداد اتفاقا مختلف، معمولاً فوری همه‌ی دوستان و شاگردان را جمع می‌کرد و نظرشان را پیرامون آن رخ داد می‌گرفت تا به یک نظر قطعی برسد؛ همین که به آن نظر قطعی می‌رسید، تازه کارش شروع می‌شد و سپس می‌گفت: «بسم الله، برویم سراغ کار تشکیلاتی، تیمی و رسانه ای». او چندین بار خطاب به من عرض کرده بود که در شبکه‌های اجتماعی داخلی نظیر ایتا و سروش، ما هیچ کانال اقتصادی و حزب الهی نداریم؛ در همین راستا او اقدام به تأسیس کانال «مدرسه اقتصاد» کرد و محتوای مفیدی در آن جا بارگذاری می‌کرد. آقای دکتر درخشان همیشه یک جمله را تکرار می‌کردند و آن این بود که: «کسی که فقط اقتصاد بداند، اقتصاد هم نمی‌داند». این حرف به این معنی است که اگر شخصی تمایل به دانستن علم اقتصاد دارد، باید به دنبال سیاست، فرهنگ، رسانه و… برود تا بتواند مسئله اقتصاد را ادراک نماید؛ بنابراین محمدحسین نسبت به بیانات دکتر درخشان حساسیت داشت و از آن‌ها در مباحثات خود استفاده می‌کرد. اگر محمدحسین در همه زمینه‌ها ورود پیدا کرده بود، به معنای شاخه به شاخه شدن نیست. در اندیشه‌ی او سردرگمی و گم کردن مسیر یافت نمی‌شد. او زمانی که به سراغ رسانه می‌رفت، مجدداً به اقتصاد باز می‌گشت. در واقع بی‌قراری استاد فرج نژاد در بین رشته‌ها این‌طور نبود که به دنبال قرار خاصی بگردد؛ بلکه برای تکمیل کردن منظومه‌ی کل بود. به همین دلیل بسیاری از افراد متوجه‌ی این مسئله نمی‌شدند و فکر می‌کردند که او راه را پیدا نمی‌کند و متوجه نمی‌شود، اما او با همین بی قراری و رفت و آمدها، به تکمیل منظومه خویش می‌پرداخت.

به یاد دارم یک زمان، یکی از دوستان به ما تماس گرفت که محمدحسین دو کلمه را پشت سر هم انداخته است و می‌گوید: «من به دنبال جنگ شناختی نیستم، دنبال اقتصادشناختی هم نیستم؛ بلکه به دنبال جنگ شناختی – اقتصادی هستم». من به او گفتم: محمدحسین حتماً برای کارش دلیل منطقی و به همراه استدلال دارد. به همین دلیل من به آن جمع رفتم تا برای دوستان توضیح دهم تا بیش از این اذیت نشوند. آن روز من شروع به توضیح دادن منظومه‌ی نظری استاد فرج نژاد نمودم و به مخاطبین محترم عرض داشتم که بیانات محمدحسین کاملاً درست و حساب شده می‌باشد. به همین دلیل بعد از آن اتفاق، یک رشته‌ی تخصصی تأسیس و در آن مجموعه در حال کار کردن می‌باشند. حقیقتاً بعد از محمدحسین این ماجرا شروع شد و تعدادی از بچه‌ها بر روی رشته جنگ شناختی – اقتصادی در حال کار و پژوهش هستند. امروزه این ابزار در داخل کشور بسیار سر و صدا کرده است و در واقع نظریه پردازی اش با محمدحسین بوده است.

رفتار‌های تربیتی این استادِ انقلابی چگونه بود؟ در این باره نیز توضیحاتی را ارائه فرمایید.

رفتار تربیتی محمدحسین بسیار عجیب بود. رفتن او من را دیوانه کرده است. ایشان کار من را سه برابر کرده بود. او شبانه روز در حال تلاش و دویدن بود تا شبکه سازی و تیم سازی نماید تا بتواند حرف‌ها و پژوهش‌ها را منتقل نماید. یکی از شاخصه‌های برجسته او این بود که به جوانان میدان می‌داد و آن‌ها را پای کار می‌آورد. بنده در قسمت اقتصادی کار می‌کنم و تمایل دارم که آن خلاء را پر نمایم. من معتقد هستم که محمدحسین یک متفکر شبکه ساز است. او شبکه دانشی، پژوهشی، دانش ورزان و پژوهشگران را ایجاد کرده و به هم متصل نموده بود. حال اگر در این مسیر خلائی می‌دید، فوراً به پر کردن آن خلأ اهتمام می‌ورزید.

یکی از شاخصه‌های تربیتی او، ایجاد اعتماد به نفس در افراد بود. او با تعریف و تمجید از یک دانشجو یا طلبه ساده، چنان انگیزه‌ای در او به وجود می‌آورد که در نوع خودش مثال‌زدنی بود. چنین کاری بسیار سخت و تواضع زیادی می‌خواهد؛ که در منظومه اخلاقی و رفتاری محمدحسین به خوبی نمایان بود.

سراسر وجود محمدحسین، از خودگذشتگی، تواضع، جنب، جوش و تلاش بود. می‌دانیم که جمع‌شدن تلاش با تواضع بسیار سخت است و بعضی افراد هستند که متواضع اند؛ لکن وقتی پیرامون یک موضوعی از آن‌ها سؤال شود، پاسخ می‌دهند که ما بلد نیستیم و…؛ همین مسئله باعث می‌شود که افراد دیگر به سراغ آن‌ها نروند. اما در اندیشه محمدحسین تلاشِ همراه با تواضع یافت می‌شد. یاد گرفتن، حرکت کردن و شاگردی کردن پیش همگان در شخصیت او برجسته بود. اگر شاگردی به او می‌گفت شما در این زمینه بلد نیستید و در حال اشتباه گفتن هستید، با نهایت تواضع نزد او می‌نشست و به صحبت‌های او گوش می‌داد تا از او علم آموزی نماید.

اگر بخواهیم ساختار ذهنی محمدحسین را با دانش ریاضیات تطبیق دهیم، خوب است به «مجموعه‌های غیرقابل تعریف» اشاره‌ای داشته باشیم. این مجموعه ها، وجود دارند؛ لکن پیرامون داخل آن‌ها آگاهی نداریم. دقیقاً ساختار ذهنی محمدحسین نیز چنین است و نمی‌توانستیم آن را به طور کامل درک نماییم.

سپاسگزاریم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار