به گزارش تابناک قم، در دنیای امروز، دیگر نمیتوان فضای مجازی را صرفاً ابزاری بیطرف برای ارتباط و سرگرمی دانست. این فضا به قلمرویی نوین بدل شده که نهتنها رفتار و انتخابهای ما، بلکه ساختار ذهنی و هویتی ما را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
اگر در گذشته قدرتها با ابزار نظامی یا رسانههای یکسویه ذهنها را هدف میگرفتند، امروز این کار را شبکههای اجتماعی، الگوریتمها و دادههای کلان (Big Data) انجام میدهند؛ هوشمندانه، نامرئی و گاه داوطلبانه.
فضای مجازی، دیگر یک «فضا» نیست، بلکه نوعی «زیست جهان» است. نوجوانی که روزانه چندین ساعت در تیکتاک، اینستاگرام، روبیکا یا یوتیوب میچرخد، تنها مصرفکنندهی محتوا نیست؛ او در حال بازتعریف هویت، آرزو، سلیقه و حتی افق فکری خود است.
الگوریتمها با شناخت دقیق سلایق، او را به سمتی میبرند که خواسته یا ناخواسته، به «آنچه باید باشد» فکر نکند، بلکه به «آنچه دیگران میپسندند» بسنده کند.
در این میان، اصطلاح «ارباب حلقهها» صرفاً یک استعاره ادبی نیست. فضای مجازی امروز به مدد فناوریهای نوین، به حلقهای جادویی بدل شده که ذهن انسانها را در اختیار گرفته و آنان را به ارادهی پنهانی خود درآورده است.
ارباب واقعی این حلقهها، شرکتهایی هستند که با تحلیل دادهها، رفتار کاربران را پیشبینی و سپس هدایت میکنند. کاربران گمان میکنند آزادند، حال آنکه میان انتخابهایی محدود، تنها به شکل توهمآمیزی حق گزینش دارند.
این تسخیر ذهنی زمانی خطرناکتر میشود که با نوعی بیتفاوتی فرهنگی یا ضعف سواد رسانهای همراه گردد. اگر ذهن نوجوانان ما بدون هیچ مقاومتی در معرض بمباران تصویری و اطلاعاتی قرار گیرد، بهمرور قدرت تحلیل، عمق فکری، میل به حقیقتجویی و حتی هویت دینی و ملی آنان تضعیف خواهد شد. آنان بهجای آنکه خودشان مسیر را انتخاب کنند، انتخاب میشوند.
بنابراین، پرسش اساسی این است که آیا ما ارباب فضای مجازی هستیم یا بردگان حلقههای آن؟
پاسخ به این پرسش، نیازمند بازنگری جدی در نظام تربیتی، رسانهای، و حتی سبک زندگی ماست. آموزش سواد رسانهای، بازتولید محتوای سالم، مدیریت حضور در فضای مجازی، و ارتقای آگاهی خانوادهها، تنها بخشی از مسیر مقاومت در برابر این تسخیر هوشمندانه است.
/ص/
یادداشت از: مهدی رضاوش