برنامهریزی و تلاش برای تغییر رویکردها نسبت به یک پدیده فرهنگی اقدامی زیربنایی به شمار میرود که باتوجه به ابعاد و هدفگذاریهای مقصود میتواند بخشهای مختلف یک جامعه و حکومت را به خود مشغول کند. متولیان امور فرهنگی در جامعه ایرانی با توجه به پیوندهای ناگسستنی مذهب و حکومت همواره تلاش داشتهاند تا بر بستر آموزههای دینی به ارتقا کیفی آنچه در یک جامعه بدان فرهنگ گفته میشود اقدام کنند.
البته درباره چیستی فرهنگ و تعریف آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد که با توجه به ویژگیهای جامعه در حال گذار ایرانی میتوان «سبک زندگی» را یکی از حوزههای جامع و شامل تلاشهای زیربنایی برای بهبود کیفی فرهنگ قلمداد کرد. سبک زندگی ایرانی-اسلامی با توجه به پیشینه تمدنی، مذهبی و فرهنگی جامعه ایرانی از یکصد سال گذشته و به طور اخص در 3 دهه گذشته با بیشترین تغییرات روبرو شده است. گذار جامعه ایرانی به فضای صنعتی، افزایش تعاملات و ارتباطات با جهان فراسوی مرزهای مرسوم جغرافیایی، مصرف گرایی و بازتعریف ارزشها در این روند از جمله عواملی هستند که جامعه ایران را همانند بسیاری دیگری از نمونههای مشابه خود در مقابل ویژگیها و شاخصهای غربی به تدریج به انفعال و حتی اشتیاق برای فراموشی خویش و پذیرش آن واداشته است.
در سالهای اخیر کارشناسان فرهنگی در سطوح محلی، ملی و بینالمللی برای احیا هویت ایرانی و بازگردندان آن به جامعهای که خود را تسخیر مصنوعات و فرهنگ غربی و شرقی میبیند دوچندان شده است. تلاش برای عرضه الگو ایرانی-اسلامی پیشرفت، کمپینها و اردوهای جهادی از نمونههای این اقدامات است که تاحدودی نیز موفق بودهاند. اما پرسش اینجاست که چرا با صرف هزینههای هنگفت و وجود پشتوانه فکری و علمی مناسب این اقدامات تنها تا حدودی موفق بودهاند؟
هویت سازی، از شعار تا عملبرای نمونه در شهر مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران و تاچندی دیگر پایتخت فرهنگی جهان اسلام طناب کشی فرهنگی به ویژه با تغییر واحدهای مدیریت شهری به طور محسوستری نسبت به دیگر نقاط کشور در جریان است. جریانی که در تلاش برای احیا هویت ایرانی – اسلامی به برگزاری نمایشگاهها، مسابقات و همایشهای گوناگون میپردازد و به طور شایستهای توانسته است دستکم گفتمان مطالبهگرایانهای را در این زمینه فعال کند. اما با وجود تلاشهای انجام گرفته همچنان حساسیت عمومی نسبت به ارزشها و اصول هویتی پایین است.
از جمله مواردی که به طور معمول با آغاز سال تحصیلی در رسانههای عمومی بیشتر به آن پرداخته میشود موضوع نوشتافزار مورد استتفاده دانش آموزان است. دانش آموزان با توجه به گروه سنی و مقتضیات دوره خود، اولین تجربههای زندگی اجتماعی، فرهنگی و مصرفی خود را در محیط مدرسه و در کنار همسالان خود کسب میکنند که با توجه به عطش بالای آنان برای فراگیری هرآنچه در پیرامون آنها میگذرد، مورد توجه متولیان امور فرهنگی قرار گرفتهاند. متولیانی که در سالهای گذشته پرورش فرهنگی دانش آموزان را بیشتر در کلاسهای درس و چارچوب رابطه نمره و آموزگار میدیدند امروز اگرچه دیرهنگام، اما به عوامل دیگر موثر در امور پرورشی دانشآموزان نظیر نوشتافزار آنان نیز اهمیت میدهند. در نمونه اخیر این تلاشها میتوان به برگزاری نمایشگاه عرضه نوشت افزار ایرانی اسلامی با مشارکت شهرداری مشهد اشاره کرد که تلاش دارد با ایجاد فرصت مناسب برای عرضه محصولات داخلی ضمن ایجاد فضای مناسب اقتصادی برای فعالان این حوزه به روند تثبیت هویت ایرانی – اسلامی در میان دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور کمک کند.
اقدامی شایسته و بجا که میتواند با اطلاع رسانی بیشتر و ایجاد تنوع در محصولات عرضه شده به تدریج جایگاه بیشتری در میان مخاطبان خود باز کند. اما بازهم غفلت متولیان از فضای رسانههای اجتماعی در اولین سال برگزاری چنین نمایشگاهی باعث شد تا به شیوه آزمون و خطا گذشته عمل شود و تنها امیدوار به استمرار این حرکت بود.
یک صفحه در شبکههای اجتماعی یا یک نمایشگاه؟در همین روزها که متولیان برگزاری این نمایشگاه با اختصاص فضا و بودجه و جلب مشارکت ریالی غرفهداران به عرضه خدمات خود مشغول بودند، گروه کوچک چندنفری از جوانان مشهدی با راه اندازی یک وب سایت و صفحهای در اینستاگرام توانستند ضمن جلب توجه عده زیادی از اهالی مشهد، تقریبا تمامی تلاشهای فرهنگی برای عرضه و در خوش بینانهترین حالت جایگزینی نوشت افزارهای ایرانی-اسلامی با نمونههای غربی آن را ناکام بگذارند. گروه «بوکتاب» با طرحی تحت عنوان «مهرفانتزی» از علاقهمندان به مشارکت در فعالیت خیرخواهانه به نفع دانش آموزان کم بضاعت از همراهان خود دعوت کرد تا دفاتر و نوشت افزار فانتزی را به هر میزان که تمایل دارند به متولیان این گروه بسپارند تا بوکتابیها نیز در همین روزهای ابتدایی سال تحصیلی آنها را به دست دانش آموزان کم بضاعت برسانند.
بدونشک نگارنده این یادداشت و خوانندگان آن مخالفتی با اقدامات خیرخواهانه به ویژه در راستای کمک به فراهم آمدن امکان تحصیل برای آینده سازان جامعه ندارند و نگارش این سطور تنها به عنوان تلنگری برای متولیان فرهنگی است.
متولیانی که گاه باوجود انجام طراحیها و براوردهای دقیق، اقدامات بجا و شایستهای را عرضه مینمایند اما با غفلت از توان شبکههای اجتماعی برای همراه سازی تودهها به شیوههای مرسوم اطلاع رسانی کفایت میکنند. در حالیکه گروههای مختلف با تخصیص هزینههای کمتر و بعضا بدون هرگونه غرض ورزی و صرفا بدلیل عدم مواجهه با آغوش گشوده متولیان و مدعیان فرهنگی بالا دست ممکن است دست به اقداماتی بزنند که در تعارض با هدف گذاریهای متعالی باشد.
مانی محمدی/تابناک خراسان رضوی