چندسال قبل، مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان از آنان خواستند تا با انتشار افکار صحیح در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه جهاد کنند.
سالها بعد ایشان به مناسبتهای مختلف بر کلیدواژه "جهاد تبیین" تأکید کردند و البته در طول همهی این سالها بارها اذهان عمومی به خصوص کنشگران جبهه انقلاب را با اهمیت توجه به ظرفیتهای رسانهای در همین راستا آشنا نموده اند.
حضرت آقا به طور خاص در بیانیه گام دوم که در واقع نقشه راه چله دوم انقلاب اسلامی است بیان داشتند که باید بکوشیم محاصره تبلیغاتی دشمن شکسته شود و لاجرم شکستن این محاصره نیازمند عزم و اراده مضاعف در مسیر جهاد تبیین است.
در روزگاری که دشمنان قسم خورده و آگاهِ انقلاب اسلامی با شدیدترین نوع هجمه روانی و شناختی، این انقلاب و ارزشهای برآمده از آن را هدف گرفته اند و با عملیات روانی و جنگ نرم به دنبال تغییر جدی در باورها و نوع نگاه مردم خاصه نسل جدید هستند و از سوی دیگر برخی در داخل غافلانه و عموماً نادانسته پازل دشمن را در این نبرد تکمیل میکنند، راه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی، چیزی نیست مگر جهاد تبیینی که سکاندار همین انقلاب آن را فریضهای فوری و قطعی توصیف کردند.
به تعبیر رهبری، انقلاب اسلامی که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده است.
پرسشی که در این خصوص قابل طرح و دقت نظر است این که آیا به راستی ما توانسته ایم در قاب رسانه و در لایههای زیرمتنی و رویین آن، همین حقیقت افتخار آمیز را برای مخاطب ارایه داده و او را در این خصوص به سمت اقناع سوق بدهیم، تا آن جا که به راحتی تحت تأثیر عوامل جنگ شناختی دشمن قرار نگیرد و بتواند به تحلیل درست از شرایط و تحولات روز بپردازد؟!
تحلیل بخشی از چرایی آنچه فضای مجازی ِموجود بر ذهن و روان جامعه ایرانی آورده و میآورد در گروی پاسخ به همین سوال کلیدی است، چه آن که شناخت درست مساله پیش نیاز یافتن راهکار مؤثر و مفید است.
به دیگر سخن، چنانچه در این عرصه هوشمندانه و مجدّانه وارد عمل نشده و از ظرفیتهایی که انقلاب اسلامی فراروی ما قرار داده به درستی استفاده نکنیم، بی شک خسران زده خواهیم بود و چه بسا در جنگ تمام عیار کنونی، آسیبهای بیشتری هم ببینیم و مهمترین آسیب نیز چیزی نیست مگر تضعیف سرمایه ای، چون "امید" در جامعه.
بدون تردید، شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن، در سایه تقویت امید به جامعه حاصل میشود و این امید نیز محقق نمیگردد مگر آن که در جنگ شناختی و رسانهای بتوانیم بر حیلهها و ترفندهای دشمن و عوامل آن فائق آییم.
اگر چنین شد به یقین در آزمون اعتماد به نفس ملی نیز نمره بالایی دریافت خواهیم کرد، به ویژه با عنایت به این نکته که از جمله اصلیترین راهبردهای دشمن در این راستا، القای بُن بست نمایی و نااُمیدسازی افکار عمومی است.
به تعبیر یکی از اساتید، دشمن با قوای رسانهای خود به دنبال آن است که ضمن کاهش عزت نفس ملی، بی حسی عمومی نسبت به آینده مطلوب را برای کشور ما رقم بزند.
نکته حائز اهمیت دیگر این که ما باید در عرصه جهاد تبیین، قائل به لزوم شناخت اولویتها باشیم چه آن که بدون اولویت سنجی در کنشگری و تولید محتوا و اثربخشی رسانهای به نتیجه مطلوب دست نمییابیم به این خاطر که به هر حال توان و ظرفیت ما با توجه به آتش تخریبی و تهاجمی دشمن محدود است و بر این اساس لاجرم باید توانمندیها و قابلیتها را به شکل مناسبی مدیریت و جهت دهی کرد.