مرور روزنامه‌های دوشنبه ۱۸ تیر

مغلطه‌ای به نام رأی قومیتی/اژه‌ای، پزشکیان، قالیباف؛ یاران ایران/چرا احساس‌شکست نداریم؟!

علت مسمومیت: آب آلوده؟، سناریو‌ها درباره سیاست خارجی دولت چهاردهم، ماجرای بازداشت برهانی در گفتگو با برادر او، کرسنت، انتخابات ریاست جمهوری و دیگر هیچ، اصلی‌ترین دلیل کاهش ازدواج کاهش جمعیت، موشک، پاسخ ترور، کسب درآمد از «آزادی یواشکی»!، میوه‌های تابستانی قصد ارزان شدن ندارند، وقوع سانحه برای ناو سهند و «مثلث مرزی» سکوی پرتاب اقتصاد مرزنشینان از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۷۴۷۵۵
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۹ 08 July 2024


به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز دوشنبه ۱۸ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار پایانی رهبر انقلاب با اعضای هیأت دولت سیزدهم و تبیین رئیس جمهور الگو با تمجید از ویژگی‌های شهید رئیسی، باید‌هایی برای رییس‌جمهور، چرا مربی بزرگی به ایران نمی‌آید؟ و آخرین گمانه زنی‌ها از کابینه احتمالی مسعود پزشکیان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

مغلطه‌ای به نام رأی قومیتی


عباد محمدی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: همین اخیرا و پس از برگزاری انتخابات یکی از هوادار‌ها نوشت: «ما به قومیت باختیم!» و دیگری نموداری با عنوان «تأثیر آرای قومیتی بر انتخابات چهاردهم» منتشر کرد. این مدعای غلط، اما در فضای مجازی به محل گپ‌وگفت برخی صفحات مجازی بدل شده است. از همان ابتدا مشخص بود سوق دادن سبد رای «مسعود پزشکیان» به سمت‌وسوی خاص با ادبیات قومیتی مسیری اشتباه و مخاطره‌انگیز است، چرا که با کاشتن یک انگاره نابجا برخی توده‌های مردم را تحریک می‌کند، اما عده‌ای همچنان تلاش دارند بر این مساله تأکید کنند. در این گزارش تلاش شده است ادعای برخی افراد در تحلیل تحمیلی سبد آرای پزشکیان بر آرای قومیتی را مورد تحلیل قرار دهیم.
۱- نخست باید به خاطر داشت فعال شدن نگاه‌های قومیتی عمدتا بر پایه «تبعیض و نابرابری» است. قوم ترک همواره توانسته در نظام جمهوری اسلامی ایران از فرصت‌ها، تسهیلات و ظرفیت‌ها استفاده کند و تصویر استان‌های ترک‌نشین نیز تصویر یک استان دارای تبعیض و فقر نیست، بلکه بالعکس، برداشت عموم جامعه از این مناطق، استان توانمند، توسعه‌یافته و برخوردار است. حتی در بین جامعه ساکن ترک‌زبان استان‌های شمال غرب کشور نیز این احساس تبعیض وجود ندارد، لذا فعال شدن رای قومی در این استان‌ها از منظر تبعیض و نابرابری رد می‌شود.
۲- بررسی میزان آرای استان‌های شمال غرب کشور (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، قزوین و همدان) نشان می‌دهد میانگین ۶۹.۶ درصد سبد رای این استان‌ها به پزشکیان تعلق گرفته است. با توجه به اینکه پزشکیان موفق به کسب ۵۳.۷ درصد از کل آرا شده است، یعنی اختلاف میزان میانگین رای استان‌های شمال غرب کشور با کل آرا ۱۵.۹ درصد بوده است که این میزان نمی‌تواند تایید‌کننده گزاره‌ای به نام «رای قومیتی» باشد. 
۳- همچنین باید به خاطر داشت رای قومیتی نمی‌تواند یک‌طرفه باشد. یعنی شما باید از سوی دیگر آرای اصفهان، مرکزی، سمنان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و برخی دیگر استان‌ها را حاصل تقابل با گفتمان القایی قوم‌گرای دیگری تحلیل کنید، این رویکرد یعنی رای برخی استان‌ها به سعید جلیلی حاصل توان جریان‌سازی و اجماع‌کننده نبوده است!
۴- القای رای قومیتی در سال ۸۸ نیز رخ داد، با این تفاوت که سال ۸۸ جریان مغلوب مدعی بود چرا رای برخی استان‌ها به نامزد جریان اصلاح‌طلب تعلق نگرفته است! و با همین استدلال‌های سطحی کشور را وارد یک بحران سیاسی کردند. این جریان انتظار داشت کشور در همان سال به صورت قومیتی رای دهد، در حالی که جامعه نشان داد خود بر پایه کنشگری به تصمیم می‌رسد. 
۵- موضوع مورد توجه بعد این است که پیش از این نیز در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری برخی نامزد‌های حاضر در جریان رقابت‌ها، فرزند یکی از قومیت‌های ایران بوده‌اند، اما جامعه بر اساس رای قومیتی کنش نکرده است، لذا اینکه ضعف‌های جدی خود را ندیده و پیروزی فنی حریف را به عواملی مثل قومیت تقلیل دهیم، نشان می‌دهد جریان فعال پیرامون این گزاره، از منطق پدیده‌های اجتماعی تقریبا آگاهی نداشته و هنوز تا آن بلوغ فاصله زیادی دارد؛ حال آنکه همین جریان مدام مردم را متهم به صغر فهم و شعور می‌کند! غافل از آنکه این نوع برداشت از مردم می‌تواند از مهم‌ترین عوامل شکست محسوب شود.
۶- همچنین خطر بزرگی که در این نوع تحلیل‌ها وجود دارد آن است که این ادبیات نسنجیده، مساله تنوع قومیت در ایران را به عنوان نوعی «تهدید» القا می‌کند. زمانی که شما بر مساله آرای قومیتی تأکید می‌کنید، گویی نوعی «شکاف یا رفتار ناشی از هیجان» در بین گروهی خاص از جامعه وجود دارد که نتیجه آن منجر به یک خروجی از پیش تعیین شده می‌شود. رهبر انقلاب اسفند ۹۵ در این باره هشدار داده‌اند: «کشور ما متشکل است از زبان‌های مختلف، از قومیت‌های مختلف؛ ترکی هست، فارسی هست، عربی هست، بلوچی هست، لری هست، کردی هست؛ این یک تنوع است و این تنوع فرصت است [اما]دشمن همیشه چشم دوخته است به اینکه این را وسیله شکاف قرار بدهد. خود قومیت‌های بزرگ ایرانی و البته از همه بهتر مردم آذربایجان سینه سپر کرده‌اند و در مقابل این سیاست خباثت‌آلود دشمنان ایستاده‌اند».
۷- باید در نظر داشت شعار اصلی و گفتمانی کمپین پزشکیان «برای ایران» بوده و حتی یک نطق قومیتی در انتخابات از او ثبت نشد. 
حتی پزشکیان بر یک انگاره کهنه القایی دیگر (یعنی اختلاف کرد و ترک) غلبه کرده و شعار او به سمت رفع تبعیض قومیتی رفته است، اتفاقا این شعار نه برای ترک‌ها، بلکه در جهت حمایت از کرد‌ها بوده است! حال فاصله جلیلی و پزشکیان در استان‌های کردنشین یعنی کردستان و ایلام قابل تحلیل است.
در نهایت اینکه فاکتور قومیت مهم است و تأثیر دارد، اما تقلیل پیروزی پزشکیان به این فاکتور، خطایی است که عمق راهبری و تحلیلی ندارد. باید تأکید کرد با نوعی ساده‌انگاری جدید مواجه هستیم که از میان ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار رای، ۲ میلیون از آرا را با تگ قومیتی تحلیل کرده و آن ۱۴ میلیون مابقی آرای پزشکیان را به دلیل آنکه از فهم تحلیلی و سواد علمی ما بالاتر است، نادیده بگیریم.

چرا احساس‌شکست نداریم؟!


غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان چرا احساس‌شکست نداریم؟! نوشت: یک استاد خوش‌نظر فلسفه پیام داد که «الان شما احساس شکست می‌کنید؟» (با نگاه مشفقانه و شاید برای دلجویی!) به ایشان گفتم پیش از این هم نوشته‌ام که در منظومه فکری ما و به‌ویژه در یک‌چنین کارزار و رقابتی، جای شکست نیست.
یک استاد خوش‌نظر فلسفه پیام داد که «الان شما احساس شکست می‌کنید؟» (با نگاه مشفقانه و شاید برای دلجویی!) به ایشان گفتم پیش از این هم نوشته‌ام که در منظومه فکری ما و به‌ویژه در یک‌چنین کارزار و رقابتی، جای شکست نیست. طرفه آنکه برخلاف عادت مألوف و طریق معروف، این رقیب بود که در «شخص» آویخت و سابقه خود را در این مسابقه به هم ریخت و این ما نبودیم که به «شخص نامزد» دلبسته شویم. به طریقت، بیشتر می‌اندیشیم تا به منیت و به عاقبت، بیشتر تا به عافیت! ما همچون کسانی که از آفتاب حکمت رهبری انقلاب استضائه می‌کنند، در این منظومه جز مهر و لطف چیز دیگری نمی‌بینیم و خشم و کینه و انتقام خود را نه برای برادران دینی و هموطنان ایرانی که برای دشمنان این آب‌وخاک حفظ کرده‌ایم و از آنجا که جنس رهبریت رهبر معظم را از مهر و لطف می‌دانیم، احراز صلاحیت نامزد پیروز که موجب غافلگیری و حیرت بسیاری شد، برای ما در همان فضا معنا یافت و عادی و باسابقه بود! واضح است که همیشه «خواص و ویژه‌خوارانی هستند که توقع‌شان بالاست و فقط برای منافع خود کار می‌کنند و به همین علت با آن‌ها وحدتی در جامعه ایجاد نمی‌شود.»، ولی از این گروه ویژه‌خوار که بگذریم، باید مستعد وحدت و آماده همراهی با دیگران بود. هستند کسانی که «وقت توقع از همه بیشتر توقع دارند، اما وقتی قرار است کاری عرضه کنند، از همه کمتر وارد میدان می‌شوند و، چون جنگ پیش بیاید حضورشان محسوس نیست.»، اما این باید موجب احیای روحیه جهاد در آدمی شود، نه برانگیختن حس شکست و افول. 
در ابتدای تبلیغات انتخاباتی نوشتم که شیفته نظر آن هموطن خاکساری هستم که به پیروی از رهبری می‌گوید «هر کس را که خداوند دل‌های مردم را به او هدایت کرد» رئیس‌جمهور خود می‌دانیم و با او وحدت و او را یاری می‌کنیم. این‌چنین باوری دیگر احساس شکست و نومیدی ندارد. در منظومه فکری و استدلالی ما، می‌اندیشیم که دری بر ما بسته نشده، و ما در این انتخابات محصور و محذور نبودیم. در خانه و محل کار بحث‌ها به‌خوبی و با اعتماد به طرف مقابل و با حسن‌نیت و پذیرش آرای مخالف و متضاد پیش می‌رفت. با آنکه می‌دانیم در جماعات دیگر، آوردن اسم رقیب مجازات داشته است!
سرانجام ما به خدای سبب‌سوز باور داریم. در آغاز رقابت‌های انتخاباتی نوشتم که نامزد‌ها این سبب‌سوزی را در نظر بیاورند «از سبب‌سوزیش من سودایی‌ام/ در خیالاتش چو سوفسطایی‌ام». می‌دانیم آن زمان که قدرت برای ما اصالت یافت و مشغول سفسطه در این باره هستیم، ناگهان خدای سبب‌سوز اسباب را تغییر می‌دهد. جهان ما جهان پذیرش ماوقع است. برای ما با پیروزی یک نامزد و شکست دیگری، کفر نشده است و اصالت‌های ما تغییری نکرده است. آنکس که صبر دارد، شکست ندارد. الصبر مفتاح‌الفرج؛ و این صبر و آن گشایش نه به‌معنای انتظار پیروزی نامزد مطلوب و در آینده است که این چیز حقیر و بی ارزشی است بلکه گشایش کار‌ها در هر شرایطی به اراده خدا قابل‌تحقق است. «در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا/ ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند/ و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها/ ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند»

 

اژه‌ای، پزشکیان، قالیباف؛ یاران ایران


علی آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان اژه‌ای، پزشکیان، قالیباف؛ یاران ایران نوشت: چهاردهــمین انتخابات ریاست‌جمهوری در دو مرحله و در رقابتی هول‌انگیز و نفس‌گیر سرانجام در جمعه ۱۵ تیر به پایان رسید. در این رقابت کم مانند مسعود پزشکیان توانست خواست‌های مردم را در راستی‌های خود همنوا سازد.

اکنون او زمانی عهده‌دار سخت‌ترین مسوولیت تاریخ ریاست‌جمهوری در ایران می‌شود که در یک سوی خود محسنی‌اژه‌ای و در سوی دیگرش محمدباقر قالیباف را دارد.
تاریخ کمتر می‌تواند چنین موهبتی را برای کشور و ملتی ارزانی بدارد که رییسان هر سه قوه دغدغه‌مند شکوفایی و توسعه در مسیر عقلانیت و خردمندی باشند. امروز خداوند متعال در لازم‌ترین و حساس‌ترین شرایط زمانی، این نعمت را به ملت و کشور ایران عطا کرد که روسای سه قوه انگیزه‌ای جز توسعه و نجات کشور از بحران‌هایی که در او دچار است، ندارند.

محسنی اژه‌ای مرد بزرگ خردمندی است که تمامی مشکلات و موانع را در طول دهه‌ها با دقت و درایت می‌شناسد. در کارنامه عملکرد چنان است که در تمامی ارکان قدرت و سیاست نفوذ کلام و شیخوخیت بزرگوارانه دارد.

محمدباقر قالیباف مردی است که ساختن و آباد کردن در وسعتی به تمامیت ایران در ذهن و در آرزوی اوست. او ایران را آن‌چنان می‌خواهد که هیچ دستکمی از هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای در منطقه و جهان نداشته باشد. 

مسعود پزشکیان، منتخب مردم و رییس‌جمهور برگزیده ملت، مردی است که برای باز کردن در‌های بسته در روابط بین‌الملل به روی کار آمده است. او می‌خواهد و می‌تواند بار دیگر در‌های جهان را به روی ایران و ایرانیان بازگشاید.
پزشکیان در اقتصاد نشان داده است که به اقتصاد مختلط می‌اندیشد. او با نشاندن عبده تبریزی در سمت راست خود نشان داده است که بازار و اقتصاد آزاد را می‌شناسد و اجازه می‌دهد اقتصاد بازار رسم و راه خود را طی کند. در عین حال، با قرار دادن میدری در سمت چپ خود این باور را آفریده است که به اقتصاد رفاه و گشایش و حمایتی سخت پایبند است. میانه این دو سمت راست و چپ اقتصادی و پذیرفته شده جهانی، همان می‌شود که اقتصاد مختلط نام دارد. اقتصادی که بسیاری از کشور‌های توسعه یافته و شکوفا شده جهان از آن بهره می‌برند. کشور‌هایی مانند سوئد، نروژ، آلمان، فرانسه، ایتالیا و بسیاری دیگر اقتصاد مختلط را برگزیده و شهروندان خود را به سعادت و نیکبختی رهنمون شده‌اند.
مسعود پزشکیان در سیاست در یک سوی خود محمد جواد ظریف را نشانده است و در سمت دیگرش از وجود سنایی بهره برده است. این بدان معناست که او در سیاست خارجی راه تعادل و توازن بین دو سوی جهان را در پیش می‌گیرد. نه از امکانات و مزیت‌های کشور‌های سازنده و تولیدکننده‌ای مانند چین و هند خود را محروم می‌دارد و نه از فرصت‌ها و امکان‌های جهان توسعه‌یافته خود را بی‌بهره می‌سازد. او می‌داند که نخست باید گره‌های روابط خارجی را بگشاید تا زمینه ورود سرمایه و تکنولوژی برای هموار ساختن مسیر توسعه و پیشرفت در کشور فراهم گردد. 

امنیت انرژی یکی از بزرگ‌ترین بحران‌هایی است که مسعود پزشکیان پیش روی خود دارد. کشورمان از یک سو دارنده ذخیره اول نفت و گاز جهان است و از سوی دیگر به علت نبود سرمایه و تکنولوژی، به واردکننده گاز و فراورده‌های سوختی تبدیل شده است! برای رهایی از این معضل به سرمایه‌ای بالغ بر ۲۷۵ میلیارد دلار نیاز است که جز از مسیر جذب سرمایه‌های خارجی امکان‌پذیر نیست.

بی‌گمان محسنی اژه‌ای و محمدباقر قالیباف یاران و همراهان با اندیشه و خردورز او در این مسیر پر پیچ و خم هستند. تاریخ هم‌اینک این سه ضلع نیکبختی و این سه یار گشایش و رهایی را با دقت و ریزبینی می‌نگرد و صفحه‌های آینده سرنوشت ایران را در کتاب قطور خود با قلم این سه مرد بزرگ و این سه یار همراه می‌نگارد. آنان خود نیز به نیکی می‌دانند که اینک چشم یک ایران نگران آنان است. موفقیت، همدلی و همراهی‌شان امید و آرزوی امروزیان را می‌سازد و افتخار و آسایش فرداییان را می‌آفریند.

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار