به گزارش تابناک از خراسان رضوی، «شهرآرا» سومین روزنامه شهر مشهد است که در لوگوی آن چنین حک شده:
«روزنامه مردم مشهد».
این نشریه که سنگ بنای آن در زمستان 1372 و با نیت بولتنی داخلی نهاده شد، بنا بر مجوزش نشریهای فرهنگی – اجتماعی و اطلاعرسانی تعریف شده و تا مدتها به صورت هفتگی منتشر میشد و هفتهنامه بود؛ روزگاری همگام با هیاهوی توسعه سیاسی در کشور رویکرد سیاسی داشتن را تجربه کرد و مدتی کوتاه هم تعطیل و راکد شد تا اینکه از سوم خردادماه 88 به عنوان سومین روزنامه پایتخت معنوی ایران اسلامی میهمان همه روزه دکههای مطبوعات شهر مشهد شد؛
اما به راستی شهرآرا در این سالها و با وجود انواع فراز و فرودها چه میزان توفیق نشریه مردم شدن را داشته است؟! شهرآرا قرار بود که آیینه تمامنمای نیازها و مطالبات مردم مشهدالرضا(ع) باشد و این خواستهها و نیازها را در هر سطحی که هست بازتاب دهد و بهعنوان رسانهای شهری جای خود را در سبد خرید فرهنگی خانوادههای مشهدی پیدا کند که اگر یک روز آنرا نبینند و نخوانند احساس کنند چیزی در زندگیشان کم است! آیا اینگونه است؟
پاسخ به این پرسش حیاتی را اگرچه میتوان در قالب شعر و شعارهایی پرطمطراق و زیبا بیان کرد، اما از قضای روزگار برخی شاخصهای رسانهای وجود دارد که میتواند -مانند «دو صد گفته چو نیم کردار نیست!»- عیانکننده عیار عینیشدن آرمانها و نشانگر میزان موفقیت یک محصول فرهنگی باشد.
میزان فروش (تک نسخههای روی کیوسک مطبوعات) و نیز
میزان آگهی یک نشریه مهمترین ملاکهای تجلی مقبولیت و محبوبیت یک رسانه مکتوب است که گاهی بیش از آنکه ارزش مالی داشته باشد -که دارد-، میزان نفوذ رسانه را در اعماق لایههای اجتماعی و قلوب مخاطبان نشان میدهد و مانند مشکی که باید خود ببوید نه آنکه عطار بگوید! صادقانه برای ما ناگفتهها و رازهای پنهان آنرا بازگو کند.
«حسین انتظامی» در کتابهای «روزنامهنگاری و روزنامهداری» و «مدیریت مطبوعاتی: تأملی در اقتصاد و سازمان مطبوعات» مینویسد: «برای هر نشریه ،
تیراژ حرف اول را میزند. به عبارت دیگر، شاخص اصلی ارزیابی در این صنف تیراژ است ...» همچنین «وجود
آگهی صرف نظر از جنبههای درآمدی آن از اقبال مخاطب حکایت میکند...
آگهی، آگهی میآورد، به ویژه آگهیهای ریز و مردمی نظیر نیازمندیها. مثلاً، وقتی در یک روز 20 هزار آگهی در نیازمندیهای 180 صفحهای یک روزنامه چاپ میشود به معنای آن است که حداقل 20 هزار نفر روزنامه را میخرند تا ببینند آگهی آنها چگونه چاپ شده است و این به معنای تیراژ تضمینی است...»
حقیقت این است که بسیاری از نشریات در کشور ما شمارگان واقعی خود را جزو اسرار میشمارند یا سعی میکنند به دلایل مختلفی مانند بهرمندی از مزایای یارانه مطبوعات و تبلیغ بیشتر و ... تا آنجا که میشود تیراژشان را بیشتر نشان دهند و در خوش بینانهترین حالت از اعلام واقعی آن خود پرهیز دارند و فروش واقعی را هم به منزله راز می پندارند و برملا نمینمایند.
البته با حضور نیروهایی سالم و مکتبی در مجموعه فعلی شهرآرا انتظار آن است که با به دلایل ذیل صادقانه، تیراژ واقعی و از آن مهمتر میزان فروش نشریه در دکه های مطبوعاتی و همچنین تعداد روزنامه های برگشتی روزانه روزنامه را به صورت شفاف اعلام نمایند؛اولاً - مانند تمام جوامع مردمسالار، وقتی مردم مشهد هزینه میکنند و عوارض و مالیات و ... میپردازند، حق دارند بدانند و عملکردها را ارزیابی کنند؛
ثانیاً - به صورت مشخص مردم در مورد روزنامهشان هم محق هستند که از تعداد نُسخ اهدایی، پستی و اشتراکی شهرداری، میزان فروش تک نسخه از دکه مطبوعات سطح شهر و میزان آگهی مطلع باشند و تصمیم بگیرند که آیا موارد مذکور با شهری زائرپذیر و با حدود 3 میلیون نفر مجاور تناسب دارد یا خیر.
ثالثاً - مادام که در غیاب
منبع درآمدزای آگهیهای بخش خصوصی، شهرآرا خودکفا نشود، چارهای جز اتکا به خزانه شهر و بودجه بیتالمال شهرداری ندارد.
مرور روزنامههای شهرآرا در مدت منتشر شده در سال جدید از 15 فروردین ماه 94 تا به امروز (حدود 15 شماره) نشان میدهد که این نشریه در سال جدید
حتی یک آگهی خارج از مجموعه شهرداری ندارد و این درحالی است که به هنگام سوژهپردازی، ادعا و عزم نگرشی جهانشمول در آن موج میزند! و گاهی مسایل و مضامین شهری در نشریه مدیریت شهری ضریب متناسبی نمییابند! که در این راستا نیم نگاهی نقادانه به ویژهنامه نوروز 94 شهرآرا مشتی نمونه خروار است.
چرا شهرآرا فاقد آگهیهای مردمی است!؟
آیا صاحبان سرمایه و آگهیدهندگان محترم، نمیدانند که برای ارتباط با مردم میتوانند از ویترین زیبا و ظرفیت روزنامه مردم مشهد بهره بگیرند؟!
آیا این روزنامه با همه محسنات محتوایی، جذابیت درج آگهیهای عمومی را دارد؟!
آیا بستر مناسب جلب سرمایههای بخش خصوصی برای درج آگهی و رپورتاژ را پیشبینی کردهایم؟
آیا اگر قرار بود درصدی از هزینه تولید محتوا و چاپ نشریه را شخصاً بپردازیم، باز هم حاضر بودیم همین مطالب با عرض و طول و تفسیر زیاد را به تفصیل چاپ کنیم؟! آیا لااقل نمیتوان تا رسیدن آگهیها و منابع درآمد مناسب و پایدار، حجم و تعداد صفحههایمان را کمی کم کنیم تا موجزتر و مختصرتر و مفیدتر باشیم اما باشیم؟
آیا عنایت به مقوله اقتصاد مقاومتی را جز در مصاحبه با دیگران و مقالههایمان هم میتوانیم داشته باشیم ؟
مبحث
اقتصاد رسانه سرفصلی مستقل و حائز اهمیت از مدیریت مطبوعاتی است و روزنامهداری که
مجموعهای از فرآیندها تا تولید یک محصول فرهنگی است دارای قواعد مارکتینگ در
بازاریابی و فروش با ترجمهای فرهنگی و اقتضائات توزیع خاص خود میباشد.
اگر
بازار عرضه مناسب و تقاضا وجود نداشته باشد و قادر به ارزیابی ذائقه مخاطب و احصای
نیازهای مشتری و پاسخ دادن به مسایلش نباشیم او نیز متقابلاً به محصول ما احساس
نیاز نخواهد کرد؛ چراکه ارزش افزوده کالای ما، محو و مزیت نسبی ما نسبت به دیگران
مشخص نشده است.
فراموش
نکنیم که فقط خوب بودن فردی خود ما و خوب دیدن موضوعات از منظر معرفتی، کافی نیست
و خوب نوشتن و نوشتن از خوبها هر دو در رسانه لازم است تا جمال (جنبههای ظاهری و
فرمالیستی مطبوعاتی ) و کمال ( نبکاندیشی ، امور معنوی و محتوایی و هدفمندی نشریه
) ما را منور سازد؛ به صرف تغییر یک مدیر هم چندان اتفاقی رخ نمیدهد؛ چرا که
مستلزم داشتن نگرشی سیستمی، مدیریت کارآمد و به کارگیری منظومهای از منابع و
انجام شبکهای از اقدامات و طی فرآیندهای تخصصی و بهرمندی از مشاوره مشفقان که رشد
ما را میطلبند، هستیم.
دوام
و بقای اقتصادی نشریه اساسیترین چالش حال حاضر مطبوعات در ایران است و آگهی بهعنوان
مهمترین منبع درآمد برای نشریات میتواند استقلال اقتصادی را برای آنها به ارمغان
بیاورد و آزادی تحقق آرا و حتی حریت قلم زدن در نشریه و قدم زدن هوشمندانه در عرصه
رسانهای را فراهم سازد.