ساعت 19:55: به همراه خانواده قصد کردهایم که سری به برج سلمان بزنیم و فالی و تماشایی... خودرو را که در خیابان سلمان با فاصله دو کوچه مانده به برج پارک میکنم، دودی خفیف از پشت بام برج نظرم را جلب میکند. با کمی دقت، میشود زبانههای کوچک آتش را هم دید. به فاصله 2دقیقه از حضور ما، دو ماشین آتشنشانی در محل حاضر میشوند و ما و مردمی که توجهشان کمکم به ماجرا جلب شده، خوشحالیم که آتش به سرعت مهار خواهدشد. اما حرکت ماموران آتشنشانی بسیار کند است و به نظر میرسد که اطلاع دقیقی از شرایط نداشته و سردرگم هستند.
آتش لحظه به لحظه در حال گسترش است و خونسردی ماموران جای سوال دارد. جالب است که پارکینگ سلمان هنوز در حال پذیرش خودرو به داخل است!
ساعت: 20:10: حالا دیگر همه متوجه وضعیت وخیم آتشسوزی شدهاند و مردم از گوشه و کنار در حال تهیه عکس و فیلم از ماجرا هستند. چند خودروی دیگر آتشنشانی هم به صحنه آمدهاند، اما عملا حرکت بازدارندهای از بیرون دیده نمیشود. فقط برای دقایقی شلنگ آبی در پشت بام برج به راه میافتد که در مقایسه با حجم آتش و وسعتش، به قول مردم همیشه در صحنه فقط به درد آبیاری سبزیجات باغچه میخورد و نه مهار آتش! آن هم پس از دقایقی و با گسترش آتش به برج اصلی، قطع میشود. نگرانی را میتوان در چشمان تکتک مردم دید...
ساعت 20:19: آتش به سرعت در حال زبانه کشیدن و گسترش است. اولین پلتفوم آتشنشانی(همانها که سال پیش، یک ماه بیلبوردهای شهر را به تسخیر خود درآورده بودند و جزو خدمات جدی مدیریت شهری عنوان میشدند) از جبهه خیابان راهنمایی به آرامی بالا میرود و شلنگ پرفشارآب در دستان مامور آتشنشان جان میگیرد.
چشمها همه در انتظار یک حمله پرقدرت به قلب آتش هستند؛ اما نه ارتفاع مناسب است و نه فشار آب!
این نحوه خاموش کردن حریق، خنده مردم را به همراه دارد! به نظر میرسد که تصمیم نهایی آن است که اجازه دهند آتش کار خود را بکند و فقط از تسری آن به خانهها و اماکن اطراف جلوگیری شود.
ساعت 20:30: آتش خشنترین چهره خود را نمایان میکند و تقریبا تمامی نمای برج را در بر میگیرد. هرم آتش که به صورت مردم میخورد و تکههای بزرگی از برج به پایین میافتد، دلهره عمومی مستولی میشود و تقریبا همه در خیابان سلمان از برج فاصله میگیرند. ماموران با اعلام اینکه احتمال انفجار شبکههای پرفشار گاز وجود دارد، از مردم میخواهند که صحنه را ترک کنند. دخترم که تا حالا مثلا ژست قوی بودن گرفته، بهوضوح ترسیده و با قدرت خودش را در بغلم میفشارد... باید رفت اما میشود پرسید:
دلیل سردرگمی و کندی کار تیم اولیه آتشنشانی چه بود؟
آیا مناسبتر نبود که با اعلام اولیه آتش در برج سلمان، با توجه به حساسیت مکانی و عمومی چنین فضایی، از ابتدا تیم کامل آتشنشانی به صحنه اعزام میشد؟
در حادثه برج سلمان به وضوح کمبود امکانات و تجهیزات خودنمایی میکرد. چرا برای کلانشهر مشهد و اتفاقا به لطف دوستان قدیم و جدید، بهشت برجسازی ایران، امکانات متناسب اطفای حریق پیشبینی نشده است؟
طبیعی است که چنین اماکنی در راستای حفظ جان مردم، سختگیرانهترین تمهیدات ایمنی را رعایت کنند. چگونه است که پروژهای با این وسعت و عظمت، پیشبینیهای لازم برای چنین مواقعی را نداشته است؟ نکته منفیتر ماجرا آنجاست که این برج به نوعی متعلق به بدنه شهرداری است واتفاقا باید الزامات دقیقتری در آن لحاظ شده باشد، اما ظاهرا چنین نبوده است! آیا درست است که شورای چهارم
الزام رعایت موازین ایمنی برای پروژههای بیش از 8طبقه را که در شورای پیشین تصویب شده بود، ملغی کرده است؟!
نمای ساختمان برج ضدحریق نبوده و آرکوپالهای اتصالی هم ضدحریق نبودهاند و به همین دلیل آتش به مغازههای مجاور نما نیز سرایت کرده است. در واقع هیچ تمهیدی برای جلوگیری از آتشسوزی احتمالی اندیشیده نشده است. دستمریزاد به مسئولان ایمنی شهر و شهرداری!
معاون محترم خدمات شهری فرمودهاند که برج سلمان پایانکار هم نداشته است! که اگر چنین است به نظرم مجموعه مدیریت شهری بایستی به واسطه اهمالکاری و به خطر انداختن جان شهروندان مشهد مواخذه و ملغی شوند.
جالب اینکه گویا در نخستین ساعت حادثه از رئیس بحران شهر مشهد یعنی فرماندار محترم خبری نیست و پلیس هم با تاخیر میرسد! برخی دیگر از نهادهای امدادرسان نیز مدعی هستند هیچ فراخوانی رسما برایشان اعلام نشده و آنها به صورت خودجوش در محل حاضر شدهاند!
خبری از آماده باش نهادهای نظامی مانند ارتش و سپاه که میتوانند در صورت تشدید چنین بحرانهایی به شدت کارآمد باشند، هم نیست! آیا مدیریت میدانی صحنه عملیات به درستی شکل گرفته و مشخص است!؟ کمیته بحرانی که بارها از خوبی آن شنیدهایم، خواب بوده است آیا؟! مبادا که شعاری است برای شکیل نشان دادن وجهه مدیریتی آقایان؟!
اینهمه همایش مدیریت بحران و شهر ایمن در شهر و سفرهای خارجی مدیران بحران استان و مشهد در سالهای اخیر بواقع آیا خروجی جدی و کاربردی برای شهروندان داشته است؟
اگر اسکلت ساختمانی تخریب و ساختمان بر سر مردم آوار میشد آیا باز هم میتوانستیم چشم در چشم مردم شویم و از افتخار مهار آتش اینگونه داد سخن بدهیم ...
خوشبختانه حادثه سلمان تلفات جانی دربرنداشت، اما زنگ خطر جدی را برای مدیران شهرمان به صدا درآورد که به تناسب اشتیاقشان به بلندمرتبهسازی، سطح مدیریت و امکانات سختافزاری و نرمافزاریشان را نیز باید ارتقا دهند.
باوجود تبلیغات فراوان رسانهای شهرداری برای افتخارآمیز جلوه دادن عملکرد مدیران شهری در حادثه برج سلمان، واقعیت اما شاید این باشد که مدیریت شهری نه تنها نمره قبولی نگرفت که ضعف جدی خود را در مقابله با بحرانهای بزرگ، در شهر زائرخیز خورشید، نمایان کرد.
آقایان نمایش را پایان دهید و به فکر اداره مطلوب و واقعی شهر باشید ...