لازم است بنده مواضع کلارک را هم نقد کنم؟ !
تابناک: عدم نقد به مثابه دوگانگی نیست؟
به گزارش تابناک از خراسان رضوی، در پی انتشار مطلبی با عنوان "دین سکولار از سروش تا کلارک/ پارسال؛ دعوت از لیبرال آمریکایی،امسال؛ نقد لیبرال وطنی!" دکتر سید علی طالقانی جوابیهای برای تابناک ارسال کرد.
متن جوابیه حجت الاسلام طالقانی که در یادداشت تابناک هیچ نامی از ایشان به طور مستقیم ذکر نشده بود، به شرح زیر است:
مدیر مسئول محترم سایت تابناکسلام علیکم،
با احترام، بسی مايه تأسف است که یادداشتی غیراخلاقی برای تخریب چهره یکی از خادمان علوم اسلامی، در سایت تابناک (خراسان رضوی) مجال انتشار یافته است.
ادعای اصلی یادداشت مذکور، که از قرار اطلاع، نویسندهاش سردبیر تابناک خراسان رضوی نیز هست، این است که چرا حقیر در درسهای کلام جدید، که در مجمع عالی حکمت مشهد القاء شده است، تز قبض و بسط تئوریک شریعت را نقد کردهام در حالی که تاکنون دیدگاههای کلارک را نقد نکردهام. آیا اشکال از اینجا ناشی شده است که لازم است بنده مواضع کلارک را هم نقد کنم؟ در این صورت، کافی بود دیدگاه حقیر را دربارة مواضع نادرست کلارک جویا میشدند، و به سهولت و بدون نیاز به این نحو درازنویسیهای غیراخلاقی و اتهامزنیهای نامشروع به نتیجه میرسیدند.
طرفه آنکه حقیر در یادداشت کوتاه منتشرنشدهای، استدلال اصلی کلارک را در مقالة Gay Marriage نقد کردهام، و میتوانستم به راحتی آن یادداشت را در اختیار آنان قرار دهم. گفتوگوی ایران با آمریکا به معنای تأیید دیدگاههای آنها نیست، پس چرا دعوت از یک اهل فلسفه به مشهد ـ که در اساس میهمان همایش بینالمللی اندیشههای فلسفی استاد مطهری بوده، و به دعوت بنیاد علمی فرهنگی استاد مطهری و با همکاری «مجمع عالی حکمت اسلامی» و «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی» به ایران دعوت شده، و در یک پنل با دکتر حداد عادل شرکت کرده، و پیش از مشهد، در قم سخنرانی داشته است، و جالب اینکه توسط برنامهریزان آن نشستها به جای دکتر چارلز تالیور، که فیلسوف دین شناختهشدهای است و مورد تقاضای ما برای سفر به مشهد بوده، به ما پیشنهاد شده ـ این همه عجیب جلوه میکند؟ در هر حال، یادداشت مذکور، شائبة خصومت شخصی با حقیر را به وجود آورده است. و به روشنی، لازم است که سایت تابناک این خطا را به نحوی اخلاقی و قانونی جبران کرده، اتهام تخریب چهرة یکی از خادمان علوم اسلامی را از خود بزداید.
با آرزوی توفیق،
سید علی طالقانی،
18 خرداد 1394توضیحات ؛در مورد پاسخ حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید علی طالقانی پس از عرض سلام و سپاس، نکاتی ذکر میشود:
* شایسته بود به جای کلیگویی و اکتفا به عبارات
"یادداشتی غیراخلاقی" و
"تخریب چهرة یکی از خادمان علوم اسلامی"، "درازنویسی غیراخلاقی" و
"اتهامزنی نامشروع"، موارد "غیراخلاقی" و مصادیق "اتهامات نامشروع"
مطلب تابناک را ذکر میکردید تا گفتگو به گونهای متناسب تداوم یابد ؛ و اما براستی کدام اخلاقی تر است؟! نقد تابناک یا این نامه و این شیوه ...
شاید از فلسفهدانی مانند شما انتظار دیگری بود که برای مثال بگویید "خیر، تناقضی وجود ندارد؛ میتوان در مورد یک جریان فکری دوگانه عمل نمود؛ سروش را نقد و در مقابل کلارک یا خطرناکتر از آن (انتشار دولتی! مهملات الحادی فرگشتی) سکوت کرد".
گفتهاید
"آیا اشکال از اینجا ناشی شده است که لازم است بنده مواضع کلارک را هم نقد کنم؟" ، تشخیص
"لزوم نقد" با شماست، اما در صورت عدم نقد، مخاطب حق دارد که از این
دوگانگی سؤال کند و بدون تردید این پرسشگری را که رسالت رسانههاست نشاید و نباید که
"تخریب" نامید!
*فرمودهاید نقد
"کوتاه منتشرنشدهای" در پاسخ به مقالۀ ازدواج مردان همجنسگرا دارید که
"میتوانستم به راحتی آن یادداشت را در اختیار آنان قرار دهم".
اولاً، چنان وانمود شده که گویا موضع اختلاف با این تفکر صرفاً دفاع کلارک از حق "ازدواج همجنسگرایان مرد" بوده است. برای سایر مدعیات کلارک مانند موضوع همجنسبازی (که او از نظر او افسانه و ساخته و پرداخته مسیحیان است!)، اجرای احکام اسلامی (حدود، قصاص، ارتداد، ...)، صلح خاورمیانه، حکومت سکولار و ...
چه باید کرد؟ (اگر هم اینها را اتهامزنی نامشروع میدانید، میتوانید به سایت شخصی جیمز کلی کلارک و آرشیو مقالات او در پایگاه اینترنتی هافینگتون پست مراجعه فرمایید).
موضوع اصلی تلاش تفکری است که دین (چه اسلام و چه مسیحیت) را به قامت مدرنیته میخواهد. بخشی از نقد شما به سروش بر کلارک هم وارد است؛ جنابعالی در مجمع عالی حکمت فرمودهاید:
آيا ما بايد متون دینی از جمله قرآن را طوري بخوانيم كه با بقيه باورهايمان سازگار باشد؟ ما باید متون دینی را آنطور که هستند بخوانیم نه آنطور که دوست داریم.ثانیاً، تصور نمیکنید با اتفاقات خرداد ماه سال گذشته شایسته بود در این مدت جنابعالی پیش از آنکه کسی نظر شما را
"جویا" شود، با برگزاری یک نشست خبری یا حداقل نگارش یادداشتی برای مطبوعات – در جایگاه دعوتکننده کلارک به مشهد - درباره افکار و مواضع این فیلسوف آمریکایی توضیح دهید. ( لااقل توضیح و روشنگری و نه حتی نقد و افشاگری! که اگر آن میشد که نیازی به نقد بنده در سالگرد آن واقعه نبود)
*درست است که
"گفتوگوی ایران با آمریکا به معنای تأیید دیدگاههای آنها نیست"، اما مشروط بر این که
"گفت و گو" صورت گیرد ؛ چرا که بی تردید دستگاه دیپلماسی نظام اسلامی که عزت و حکمت و مصلحت را اصل میداند اجازه برگزاری کارگاه یکطرفه و کلاس درس آنهم به زبانی دیگر را به جان کری و ریچارد داوکینز و امثالهم نمیدهد! و برای این جلسه کلارک نیز نه یک مجال بحث و کرسی و گفتوگو که یک
"کارگاه خصوصی(پولی)" پیش بینی شده بود!.
هرچند صرف
"دعوت از یک اهل فلسفه به مشهد" هم
"عجیب" نیست، اما آنچه عجیب جلوه کرد انتخاب شیوه و مواجهه و میزبانی بود.
اگر به جای برگزاری "کارگاه خصوصی(پولی)" هشت ساعته در جهاد دانشگاهی (پردیس دانشگاه فردوسی مشهد) که ورود افراد به آن در روز جمعه! امکان نداشت، در فضای دیگری جلسه رایگان مناظره علمی پیرامون مواضع اختلافی او با حضور فضلای حوزه و دانشگاه و از جمله اساتیدی مانند شما برگزار میشد، دیگر عجیب نبود.
بیشک هزینه کردن از بیتالمال برای دعوت از چنین افرادی و به چالش نکشیدن آنان بر سر موضوعات اصلی جهان معاصر را می توان فرصت سوزی و مصداق عدم بهرمندی بهینه و هرز دادن بیتالمال دانست. جالب است که غربیها برای تأثیرگذاری بر نخبگان ایرانی آنها را به کشورشان دعوت میکنند، و ما بعضاً هزینه میکنیم تا غربیها در ایران مجال تأثیرگذاری بر نخبگان را پیدا کنند!
*تصدیق میفرمایید که عمدتاً دانشجویان مسلمان ما دغدغه دین دارد اما احتمالاً دانش کافی برای پاسخگویی به شبهه و تسلط به زبان اصلی را ندارند و اگر
"خادمان علوم اسلامی" از شبهات موجود در شهر و دیار خود غفلت یا خدای ناکرده عمداً اغماض کنند، باید منتظر فوران احساسات دانشجویان بود. اگر دانشجو ببیند که
"خادمان علوم اسلامی" هشیارانه پاسخگوی شبهات مطرح شده در جامعه و دانشگاه هستند، احساس امنیت خواهد کرد و "دانش منشاء" او را برافروخته نخواهد کرد.
ضمناً،
مگر اشکال یادداشت تابناک و عمده معترضان به اصل دعوت از کلارک به ایران بوده! که جنابعالی دعوتکنندگان را لیست میکنید و شاید میخواهید مقبولیت دعوتکنندگان را به کلارک تسری دهید؟ شما هم مانند قم و تهران، به جای کارگاه خصوصی هشت ساعته برای کلارک سخنرانی رایگان! همراه با ترجمه و پرسش و پاسخ در نظر میگرفتید، تا جامعه علمی مشهد هم امکان
"گفت و گو" و بحث و محاجه داشته باشند ما هم امروز در کنار شما مدافع اینچنین شیوه عاقلانه و عزتمندانه ای بودیم و برای تجربه های مشابه آتی میتوانیم باشیم انشاالله.
یکی دیگر از عجایب این است که بیش از یک دهه نهادی که موظف به
"تبليغ و ترويج فرهنگ و هنر اسلامي و برنامه ريزي فرهنگي و تربيتي و ايجاد آمادگي فكري و مكتبي در قشر جوان بخصوص دانش آموزان دبيرستاني و دانشجويان به منظور مقابله با غربزدگي و انحرافات در چارچوب سياستهاي فرهنگي كشور " است در مشهد مقدس به نشر آثار داروینیستی پرداخته و به این تفکر میدان داده، اما
از "خادمان علوم اسلامی" در این شهر یک صفحه پاسخ علمی و مستدل به آن ندیدهایم و غریب آن که
"خادمان علوم اسلامی" درصدد برپایی کرسی آزاداندیشی در حوزه علمیه یا مراکزی وزین مانند دفتر تبلیغات اسلامی یا "مجمع عالی حکمت مشهد" (با حضور مترجم آثار داروینستی و مبلغ آن) برنیامدهاند.
به نظر جنابعالی تناقضآلود نیست که از شبهه قریب بگذریم و به شبهه بعید بپردازیم؟ چه ملاحظاتی در میان است که جریان الحادی داروینیستی تحتالحمایه یک نهاد در مشهد نباید نقد شود؟ سروشی که مورد نقد شماست (به رغم تمام اشکالاتی که به او وارد است و ضدیتی که با نظام دارد)، در مورد داوکینز و آتئیسم او موضع گرفت و به نقد رویکرد زیستشناختی پرداخت، اما اینجا در مشهد متألهانی که توان و وظیفه مقابله با این تفکر شیطانی را دارند، گاه از تشخیص اولویتها عاجزند، سکوت کرده و اقدام قابل توجهی انجام ندادهاند.
*فریاد شهید گرانقدر مرتضی مطهری را فراموش نکنیم که میگفتند "شمر زمانهات را بشناس". شمرگونههای زمان ما حامیان داعش و مسلمانکشی در یمن، عراق، سوریه، لیبی، مصر، فلسطین و ... تئوریسینهای آنها هستند که پیمان کمپ دیوید را مظهر آشتی
"فرزندان ابراهیم" بتشکن میدانند و در رویای تکرار آن هستند. کلارک موحد و داوکینز ملحد بخشی از پروژه فرهنگی غرب برای خاورمیانه و جهان اسلام هستند تا یا با استحاله و یا با براندازی نظام اسلامی سلطه رژیم صهیونیسیتی بر منطقه را محقق سازند.
اگر کلارک سرآمد فلاسفه قرن هم باشد مادام که نتیجه عینی و عملی تفکر او توجیه رژیم صهیونیستی است، چه سود؟ آیا از دولت متبوع خود برای تولید و پرورش طالبان، القاعده و داعش انتقاد کرده است؟ آیا وقتی یهودیان صهیونیست بر سر کودکان غزه آتش میریخت، کلارک به حمایت از فرزندان مسلمان ابراهیم برخاست؟ او دولت افغانستان را برای اجرای حکم ارتداد محکوم کرد اما در مقابل سربریدن داعش و وحشیگریهای اسرائیل سکوت میکند؟
در پایان قلباً باستحضار میرساند که هیچ خصومت شخصی با جنابعالی و حتی مجموعههایی که در یادداشت به آنها اشاره شده ندارم و قدرشناس تمامی خادمان راستین علوم اسلامی هستم؛ یعنی وارثان انبیا و برگزیدگانی که بی هیچ ملاحظهای و در هر عصر و زمانهای مانع تلبیس ابلیس میشوند؛ رهروان ائمه اطهار(ع) که مسائل، اولویتها و شبهات زمانه خود را میشناسند و چون شهید مطهری بدون تأخیر، به آنها پاسخ میدهند. از یاد نبریم که
وَلاَ يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا.بر این باورم که حوزه علمیه مشهد، دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی و مراکزی مانند مجمع عالی حکمت مشهد که به حق نماد روشنفکری حوزه و دانشگاه هستند، میتوانند در برابر شبهات الحادی داروینیستها و امثالهم بایستد و اندیشمندان فاضلی مانند شما در این جهاد علمی نقشی کلیدی خواهند داشت. (همچنین معتقدم که عرصه اندیشه مجال تبادل دیدگاه های مختلف است لذا از جنابعالی و سایر صاحب نظران برای بیان آرای منطقی و ارزشمندشان دعوت می نمائیم.)
مجتبی محمودی
بیستم خردادماه 1394
جوابیه دوم ؛ یادداشت « دین سکولار از سروش تا کلارک و
پارسال دعوت از لیبرال آمریکایی امسال نقد لیبرال وطنی! » توسط تابناک
خراسان رضوی و نیز توضیحات نگاشته شده بر جوابیه کلی برای دومین بار نیز با پاسخ حجت الاسلام والمسلمین دکتر طالقانی
مواجه شد.
این بار نیز صرفاً جهت استحضار مخاطبان، ضمن درج کامل دومین جوابیه، توضیحاتی تقدیم مخاطبان فهیم تابناک میشود که بیتردید منصفانه به داوری مینشینند و به معیارهای حق، عیار مدعیان را محک میزنند.
جناب آقای محمدصادق عرب
مدیر مسئول محترم سایت تابناک
سلام علیکم،
با
احترام، معالاسف اطلاع حاصل شد که سایت تابناک (خراسان رضوی) برخلاف
انتظار، به جای جبران مافات، بر مشی خطا و موضع ناصواب خویش پافشاری
میکند. از اینرو برای آخرین بار و صرفاً جهت تنویر افکار برخی از جوانان
مؤمن و عزیزی که ممکن است ذهنشان به وساوس آلوده شده یا شود، نکاتی قلمی
شده، حق پیگیری حقوقی را محفوظ میدارد؛ بعونه تعالی.
1. بر همة ما لازم است این آیة شریفه را سرلوحه روابط اجتماعی خویش قرار دهیم:
يا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا
تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين (بقره:
208)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد همگى در صلح و آشتى درآييد! و از
گامهاى شيطان، پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست. (ترجمة آیتالله مکارم
شیرازی)
2. مباحثه و گفتوگوی علمی، از لوازم نشاط و پویایی علمی است.
3. عالمان مسلمان، در طول تاریخ همواره به استقبال چالشهای فکری ـ معرفتی رفته، به یاری خداوند سبحان سربلند بیرون آمدهاند.
4.
در شرع انور اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، واجب، و هتک حرمت مؤمن، و
سوء ظنّ به او حرام است، چنانکه در نقل کافی شریف (ج8، ص107)، مولای ما
امام جعفر صادق علیه افضل صلوات المصلّین حرمت مؤمن را در کنار حرمت رسول و
آل رسول و قرآن و کعبه، ذکر فرموده، در موضعی دیگر (ج2، ص361) اتهام به
برادر مؤمن را ذوبکنندة ایمان معرفی کردهاند. جامعة اسلامی را چه خواهد
شد اگر آسان و بیحزم و بیاحتیاط حریم مؤمنان دریده شود.
5. امر
به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد، که از آن جمله است اصرار فاعل منکر یا
تارک معروف، و همچنین علم آمر یا ناهی، به معروف و منکر. و اقدام به امر و
نهی در صورت فقدان این شرایط، حرام است، چرا که به تعبیر فقهاء، در اولی
«تعییرٌ للمؤمن و هتکٌ لحرمته» و در دومی «وقوعٌ فی تحریم حلال الله او
تحلیل حرامه». قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ
أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني (یوسف: 108) بگو: اين است راه من؛ من و پيروانم،
با علم و آگاهی مردم را به سوى خدا دعوت مىكنيم.
6. ژورنالیسم خبری
مدرن، از جمله به دلیل شتاب و تعجیل نهفته در نهادش و نیز میل شدید به جذب
هرچه بیشتر مخاطب، با احتیاطات فقهی و دقّت نظرهای مؤمنانه و عالمانه
تناسبی ندارد، و از اینرو مسلمانانی که گام در این وادی پر خطر میگذارند،
باید مشارطه و مراقبه و محاسبه و معاقبه را سخت جدّی گرفته، از انس با شرح
احوال بزرگان دین غفلت نورزند، که إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ
بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي (یوسف: 53) نفس چه بسیار به بدیها
فرمان دهد، باشد که پروردگارم رحم آورد.
7. نقد، اصول، ضوابط و
شرایطی دارد، که از آن جمله موطن مناسب است. نقد تز قبض و بسط در موطن
مناسب، و به مناسبت طرح مباحث کلام جدید در یک مجمع مبارک بوده است، و
انتشار آن نیز به مناسبت تفاوت رویکرد ما با رویکردهای پیشین است. چندی بود
که برخی از اصحاب دانش و فضل که از نقدهای حقیر اطلاع داشتند، به انتشار
آن تشویق و ترغیب میکردند. پیشنهاد مجدد بعض الأعزه در پی طرح آن نقدها در
جلسات مجمع عالی حکمت، فرصتی مناسب در نظر آمد برای عرضة عمومی اجمالی از
آنها. نقد سایر دیدگاههای نادرست نیز موطن مناسب میطلبد؛ فَاصْبِرْ كَما
صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُم (احقاف:
35).
8. مشی عمومی اساتید عظام ما در نظام سنتی حوزه، نسلاً بعد
نسل، احتیاط و دقّت نظر در نشر آراء بوده است. در این سنت تعلیمی،
دیدگاهها و نظرات، پس از بحث و فحص کافی، و کاملاً به دور از شتابزدگی و
جوّزدگی، با حفظ اصول و موازین، و بر پاية نیاز و مصلحت، مجال انتشار
مییابد. این مشی عالمانه و گریزان از جوّ و شعار، در سایر نظامهای
آکادمیک معتبر دنیا نیز به وضوح قابل رؤیت است.
9. گفتوگوی رودررو و
مستقیم با متفکران، امکان آشنایی بیواسطه و دور از سوء تفاهم را با
ایدههای آنها فراهم آورده، شرایط لازم را برای بررسی و ارزیابی عالمانه و
منصفانه به بهترین نحو تأمین میکند.
10. کارگاه یا workshop بر
خلاف کلاس درس و بر خلاف سخنرانی یا lecture، القای یکطرفة مطالب از سوی
سخنران نیست، بلکه چند طرفه است و تمام شرکتکنندگان، در بحث مشارکت
میکنند. کارگاه در واقع یک مباحثة جمعی است که یک نفر بحث را ارائه میدهد
و دیگران در آن مشارکت میکنند.
11. کارگاه پولی، یعنی کارگاهی که خود شرکتکنندگان، هزینة برگزاری آن را میپردازند، و لذا از بیتالمال برای آن هزینه نمیشود.
12. تخصصیبودن و جدّی بودن یک بحث، مستلزم استفاده از زبان فنّی و داشتن شرایط لازم برای ورود به بحث است.
13.
هنگامی که یک کارگاه، به صورت پولی، بدون ترجمه، و پس از ثبت نام و گزینش
برگزار میشود، معنایش این است که اولاً بحث، یکطرفه نیست، ثانیاً خود
شرکتکنندگان هزینة آن را میپردازند، نه بیتالمال؛ ثالثاً هر کس
نمیتواند در آن شرکت کند و باید واجد شرایط لازم باشد.
14. طبق
برنامهریزی ما قرار بود آقای کلارک، دو سخنرانی در جمع اعضای هیأت علمی و
فضلای دو نهاد حوزوی، و یک کارگاه پولی ـ بدون ترجمه ـ و با ثبت نام، در
دانشگاه داشته باشد.
15. جناب کلارک، پیش از مشهد، علاوه بر همایش
بینالمللی اندیشههای فلسفی استاد شهید مطهری در قم، از جمله در
دانشگاههای امام صادق (علیه السلام)، تربیت مدرس، خوارزمی، و علامة
طباطبایی (ره) سخنرانی و یا نشست داشته است.
16. روشن است که امکان
نقد و ارزیابی دیدگاهها در یک کارگاه تخصصی هشت ساعته، با وقت کافی، و بحث
چند طرفه، بسیار بیشتر از امکان نقد در یک سخنرانی عمومی با زمان محدود، و
در قالب پرسش و پاسخ، است.
17. اگر دوستان اجازه میدادند و نمیرفت آنچه رفت، مطمئناً دیدگاههای نادرست در کارگاه مورد نظر نقد میشد.
18.
خطر ایدههایی که حقیر در مجمع عالی حکمت نقد کردهام، بسی بیشتر از آن
است که برخی جوانان گمان میکنند؛ و ضرورت پرداختن به آنها در همان مجمع
مبارک توضیح داده شده است. مصداق شبهة قریب اینهاست. بر اهل رسانه لازم است
که در موضوعاتی که تخصص ندارند، وارد نشده، با نصبالعین قرار دادن احکام
شرع انور، از هتک حرمت اهل علم بپرهیزند.
اللهمّ صلّ علی محمّد و آله، و
امْنَعْنَا بِعِزِّكَ مِنْ عِبَادِكَ، وَ أَغْنِنَا عَنْ غَيْرِكَ
بِإِرْفَادِكَ، وَ اسْلُكْ بِنَا سَبِيلَ الْحَقِّ بِإِرْشَادِكَ.
اللهُمَّ اهْدِنا سَواءَ السَّبیلِ و جَنِّبْنا مُتابَعَةَ الأَهْواءِ و
الأَباطیل فانَّه کَما قالَ مَولانا وَ مَولَی الکَونَیْن
أمیرُالمُؤْمِنینَ عَلیه و عَلی أَبْنائِه المَعْصومینَ أَفْضَلُ صَلَوات
المُصَلّين: إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَ
أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ، يَتَوَلَّى
فِيهَا رِجَالٌ رِجَالاً، فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ أَخْلَصَ لَمْ يَخْفَ
عَلَى ذِي حِجًى، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ أَخْلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ،
وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ،
فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَوْلَى الشَّيْطَانُ
عَلَى أَوْلِيَائِهِ، وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ
الْحُسْنَى.
وَ السَّلامُ عَلی مَن اتَّبعَ الهُدی.
سید علی طالقانی،
21 خرداد 1394
***
و اما توضیحات تابناک خراسان رضوی به مردم و مخاطبان آگاه و همه تابناکیهاهوالحق
ثُمَّ
فَزَّعْتُكَ بِاَنْواعِ الجَهالاتِ لِئَلاَّ تَعُدَّ نَفْسَكَ عالِماً،
فَاِنَّ الْعالِمَ مَنْ عَرَفَ اَنَّ ما يَعْلَمُ فيما لا يَعْلَمُ قَليلٌ
فَعَدَّ نَفْسَهُ بِذلِكَ جاهِلا، فَازْدادَ بِما عَرَفَ مِنْ ذلِكَ فى
طَلَبِ الْعِلْمِ اِجْتِهادَاً، فَما يَزالُ لِلْعِلْمِ طالِبَاً، وَفيهِ
راغِباً، وَلَهُ مُسَتفيداً.
پس
تو را به انواع جهالت و نادانى سرزنش نمودم تا خود را عالم مپندارى. عالم
كسى است كه بفهمد آنچه مىداند در برابر آنچه نمىداند، اندك است. از اين
رو خود را جاهل مىشمارد و در تحصيل علم سعى بيشتر مىنمايد و پيوسته طالب
و راغب علم است و از آن بهره مىجويد. (فرازی از نامه مولای عدالتخواهان
عالم امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع))با سلام و قبل از هر علیکی؛ از
آنجا که خطاب و عتاب جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید علی
طالقانی، بجای تابناک خراسان رضوی و حقیر، مدیر مسئول محترم سایت تابناک
بوده (و علت تاخیر در انتشار دومین جوابیه نیز ناشی از همین دور زدن و راه
دراز است)، در نتیجه بنده نیز مانند همیشه برای مردم مینویسم و مخاطبان
تشنه حقیقت و جهت استحضار تابناکیها ...
ای کاش عزم و ارادهای
راسخ و جسارتی بود تا که به پرسشهای اصلی تابناک پاسخ مستدل داده شود چرا
که این بار هم چرایی دوگانگی در رفتار (نقد بعضی و سکوت در برابر بعضی دیگر
) بیپاسخ مانده است!
• گویا پرسشگری و نقد، "پافشاری بر مشی خطا و موضع ناصواب" تلقی شده است و بواقع اگر سؤال شود
چرا در مواجهه با شبهات گزینشی عمل میشود؟ « به "برادر مؤمن" اتهامزده » شده است؟
• بر فریضه "امر به معروف و نهی از منکر" و رعایت شرایط آن تأکید شده است.
آیا ترویج الحاد و آتئیسم در پوشش شیک و شکیل «زیستشناسی و نظریه
فرگشتی»، آنهم در میان نخبگان - از دبیرستان تا دانشگاه - مصداق منکر نیست
که نیازمند نهی باشد؟ برپایی جلسه شبههافکنی و پاسخ ندادن به شبهات مطرح
شده (از خدشه به نماز باران تا شک نسبت به باری تعالی) مصداق منکر نیست که
خادمی از خادمان علوم اسلامی مستدل و منطقی به آن پاسخ دهد؟•
جالب اینکه با لحنی خاص، از رسانههای مدرن سخن به میان آمده! و "شتاب و
تعجیل " وصف "ژورنالیسم خبری" دانسته شده است. که البته نگارش برای
رسانههای مدرن، اوصاف دیگری هم دارد، مانند ساده نویسی و پرهیز از
بهکارگیری واژگان بیگانه (چه غربی و چه عربی). به خصوص در عرصهای که
گسترده است و به مخاطب عام هم سر و کار دارد - چه به تعبیر استاد قرائتی و
جناب نقویان –
باید " به زبان قوم " گفت و نوشت، نه " به زبان قم "!• به درستی به شرایط نقد و به ویژه "موطن مناسب" آن اشاره شده است. اما
آیا کارگاه خصوصی سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی، "موطن مناسب" نقد کلارک بود؟! سازمان دانشجویان نهادی علمی-پژوهشی است؟ برای نقد
"کارگاه" برگزار میکنند یا
مناظره ؟!
•
گفته شده "هنگامی که یک کارگاه، به صورت پولی، بدون ترجمه، و پس از ثبت
نام و گزینش برگزار میشود، معنایش این است که اولاً بحث، یکطرفه نیست،
ثانیاً خود شرکتکنندگان هزینة آن را میپردازند، نه بیتالمال؛ ثالثاً هر
کس نمیتواند در آن شرکت کند و باید واجد شرایط لازم باشد".
باید تکرار شود که
اولاً، هزینه حضور کلارک در ایران از بیتالمال
داده شده بود (که او هم قدرناشناسانه نمکدان شکست و پس از بازگشت اتهاماتی
را متوجه نظام اسلامی نمود!) ، ثانیاً، در پوستر برنامه خبری از "گزینش"
نیست. ثالثاً، چرا نام استاد یا استادانی که قرار بود با وی محاجه کنند در
پوستر ذکر نشده بود؟! ، رابعاً، کیست که از زبانندانی! یا ضعف زباندانی
(انگلیسی) حتی نخبگان در ایران آگاه نباشد! ؛ پس چرا شرایطی فراهم نشد تا
افراد بیشتری از این کارگاه استفاده کنند؟از تمام اینها گذشته، فرض کنیم برگزاری این برنامه قابل دفاع و موجه بود، چرا این کارگاه پنجشنبه شب 15 خرداد سال گذشته
توسط مجری لغو شد؟ چرا
مطالب یکی دو سایت محلی موجب به هم ریختگی و لغو برنامه شد؟ (یادآوری
میشود که تجمع اعتراضی پس از لغو برنامه یعنی عصر جمعه 16 خرداد و پس از
عزیمت کلارک از مشهد برگزار شد).
• ادعا شده که قرار بود کلارک، دو سخنرانی در دو نهاد حوزوی، و کارگاهی در "دانشگاه" داشته باشد.
چرا از ذکر نام سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی پرهیز و از "دانشگاه" یاد شده است؟
حقیقتاً تفاوت این دو را نمیدانیم؟ برای اینکه "ذهن جوانان مؤمن و عزیز
به وساوس آلوده" نشود باید ملاحظات را کنار گذاشت و دوگانگیها و تناقضها
را رفع کرد. ای کاش مبنای رویکرد همگی ما سخن نبی اکرم(ص) باشد که فرمودند:
آنچه حق است بگو ، اگرچه به زیانت تمام شود.
• اذعان شده که
"انتشار آن [نقد قبض و بسط] نیز به مناسبت تفاوت رویکرد ما با رویکردهای
پیشین است". به نظر میرسد شیوههای دیگری هم برای توبه احتمالی و اعلام
آغاز مشی تازه وجود دارد. آیا خطاست اگر سؤال شود چرا با وجود حریفان
قدرتمندتر، برای اعلام رویکرد تازه حریفی پیر و فرتوت انتخاب شد و از
حریفان جوانتر و سرزندهتر چشم پوشی شد؟
امید
که با رویکرد تازه شاهد نقد "روشنفکری برزخی و ملکمی" چه ایرانی و چه
آمریکایی و داروینیسم داوکینزی و آتئیسم آن چه در لندن و چه حتی در
مشهدالرضا (ع) ! باشیم. آری باید دانست که به همان
میزان که میگوییم در برابر نگفتههایمان هم مسئولیم! و مورد سئوال قرار
میگیریم ؛ سکوتی که خسرانآور است و گاه مستوجب سختترین عقوبت
ها نظیر
آنچه در بحبوحه فتنه گریبان برخی خواص را هم گرفت و گرفته است. فراموش
نکنیم که به فرموده مولا علی (ع) خدا از عالمان راستین عهدی ستانده است ...
دست
به دعا برداریم که "نقد سایر دیدگاههای نادرست نیز موطن مناسب" یابد و
"اصحاب دانش و فضل" دست از ملاحظهکاریها - بلکه محافظهکاریها - بردارند
و زودتر بر خطر وقوف یابند و برخی نخبگان حوزه و دانشگاه را به پاسخگویی
"تشویق و ترغیب" کنند، که "فيالتأخير آفات". مرحوم شهید
مطهری معتقد بود انتشار افکار چپ در ایران مسبب این شد که "دست علمای اسلام
از آستین بیرون آمد و آثار نفیسی در این زمینه منتشر شد". اما بیش از یک
دهه الحاد با مبنای فرگشتی در این شهر منتشر و در کشور ترویج شده و میشود،
اما دستی از آستینی بیرون آمده رویت نمیشود !
فراموش نکنیم که به باور شهید مطهری "
وجود
افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی میکنند وقتی خطرناک است که
حامیان دین آنقدر مرده و بیروح باشند که در مقام جواب بر نیایند". (شهید مطهری/آینده انقلاب اسلامی، ص 326)
•
ادعا شده خطر ایدههایی که در مجمع عالی حکمت نقد شده (آراء دکتر سروش
در قبض و بسط تئوریک شریعت)، بیش از آن است که بعضی جوانان! گمان کردهاند،
و در پایان نیز بی توجه به آموزه علوی «
اُنظُر إلى ما قالَ و لاتَنظُر إلى مَن قالَ»
از موضعی که بوی خوشی از آن به مشام نمیآید! گفته شده: " بر اهل رسانه
لازم است که در موضوعاتی که تخصص ندارند، وارد نشده، با نصبالعین قرار
دادن احکام شرع انور، از هتک حرمت اهل علم بپرهیزند! "
شبهه
قریب در شهر و دیار و سرای ماست! سعدی در گلستان حکایت معروفی دارد؛ منجمی
به خانه درآمد، یکی مرد بیگانه را دید با زن او بهم نشسته. دشنام و سقط
گفت و فتنه و آشوب برخاست. صاحبدلی که برین واقف بود گفت: تو بر اوج فلک چه
دانی چیست؟ - که ندانی که در سرایت کیست؟! از شبهاتی که در سرایمان مطرح است تغافل میکنیم و شبهه نخنمای دو دهه قبل را نبش قبر!
اتفاقاً
خطرنبودن تز سروش در حال حاضر و در نتیجه اولویت نداشتن آن برای
شبههزدایی - در مقابل داروینسیم داوکینزی - چه در مقام ثبوت(شیء فی نفسه) و
چه در مقام اثبات(لنا) قابل بررسی است.
اولاً - به لحاظ محتوایی،
داروینیسم الحادی (آتئیسم) خطرناکتر از تز سروش به نظر میرسد؛ چرا که
اساساً در اولی خالقی باقی نمیماند که بخواهد پیامی و پیامبری داشته باشد
که بعد در مقام تفسیر پیام تئوریپردازی شود.
ثانیاً – با توجه به
لعاب به ظاهر علمی الحاد تکاملی، شبهه بسیاری به ویژه افرادی که با زیست و
زیستشناسی سر و کار دارند، نظریه تکامل و پیامدهای آن برای دین و دینداری
است. اثبات این موضوع هم نه شهودی است و نه تقلیدبردار، بلکه باید به
واقعیت بیرونی ملموس مراجعه کرد. کافی است در دانشگاههای مختلف همین شهر
نظرسنجی شود تا مشخص گردد ذهن جامعه علمی بیشتر درگیر کدام است!
آنچه
در این مقام افاقه میکند استدلال است و برهان و دادههای آماری، نه تحکم
مغرورانه. تبختر، کج خلقی و متصف کردن رسانه به بیتخصصی و اتهام "هتک حرمت
اهل علم" که شبیه ارعاب است و سرکوب پرسشگر تا وادار به سکوت شود. این نه
سیره ائمه معصومین (ع) و عالم آل رسول است و نه "مشی عمومی علمای فقه
پویای جعفری و اساتید عظام در نظام سنتی حوزه ". چرا "نقد" را "هتک"
میدانیم؟ که پرسشگری، هتاکی نیست؛ هست؟! در دعای انتهایی
علیالظاهر به خطبه پنجاهم مولای متقیان در نهجالبلاغه (در بیان فتنه)
اشاره شده که ترجمه آن برای همگان نافعتر است لذا تقدیم بر همه شیعیان
راستین مولا :
همانا آغاز پديد
آمدن فتنه ها، هوا پرستى، و بدعتگذارى در احكام آسمانى است، نوآورىهايى
كه قرآن با آن مخالف است، و گروهى «با دو انحراف ياد شده» بر گروه ديگر
سلطه و ولايت يابند، كه بر خلاف دين خداست. پس اگر باطل با حق مخلوط
نمىشد، بر طالبان حق پوشيده نمىماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مىگشت
زبان دشمنان قطع مىگرديد. امّا قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل را مىگيرند
و به هم مىآميزند، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مىگردد و تنها
آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند يافت. (ترجمه: محمد دشتی)
والعاقبه للمتقین ولاحول ولاقوه الا بالله
مجتبی محمودیمدیر مسئول تابناک خراسان رضوی