شایدهم از اعتقاد عجیبی مثل ژن خوب وذاتا آقازاده ومدیر زاده بودن مسئولان ما نشات گرفته است که دارای ساحت قدسی هستند و کسی را یارای انتقاد و اعتراض به آنها نیست!
در غیر این صورت هیچ انسان آزاد اندیشی اصل «مدیریت» مبنی بر داشتن «دانش و تخصص» در حوزه کاری مربوطه را منکر نمی شود.
شش ماه از جابهجایی استاندار وقت خوزستان و اعزام او به یک سازمان حیاتی دیگر میگذرد.
در دوران چهار سال و نیم تصدی ایشان بر استانداری خوزستان ، در سخن و رفتار، حاشیه ها ساخت و با ارباب رجوعِ با ناشایست ترین شکل ممکن
اشتلم کرد و فرافکنی های هرروزه او که به تعبیر برخی جزء عادت هایش شده بود،مشکلاتی مانند سیل و زلزله و بیآبی و دیگر بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی در استان خوزستان را توجیه کرد وکار را به جایی رساند، که با صلاحدید بالادستی ،برکناری چنین مسئولی را ظلم در حق خلق الله دانست ولازم دید از وجود ایشان در مسند نهچندان کماهمیتتر دیگری، مانند سازمان ملی استاندارد استفاده کند!
نمیدانم چرا این احساس تکلیف مادامالعمر مسئولان ما هیچ گاه تمام نمی شود و چه مصلحت دارد که هیچگاه ساقط نمی شود!
البته شاید مشکل از مسئولان ما نیست واین تغییرات اقلیمی در خاورمیانه باعث وبانی بحران کنونی آب در خوزستان شده است!
شاید بهتر است کمی منصف باشیم وقتی آسمان خست بخرج می دهد، مسئولان بی گناه ما چه تدبیر کنند که دهر با آنها سرناسازگاری دارد!
اگر صدها کارشناس بحران کنونی آب در خوزستان را مبرّا از هرگونه قصور و تقصیر تفسیر کنند،نمی توان منکر بیدانشی در مدیریت و عدم بینش در برنامهریزی و ملاحظات سیاسیکاری مسئولان در خدمات عامالمنفعهی کشوری شد؛
علیبرکةالله!
معتقدم؛ اگر دایرهی بستهی مدیریت گشوده شود و برای تصدی پست های کلیدی از افراد توانمند استفاده شود بدون شک منابع انسانی کشور کفاف سامان امور را خواهد داد.
شاید بحران اصلی، نه آب باشد و نه برق و نه دام ودانه و آشیانه و تورم وگرانی مایحتاج خلق، بلکه مشکل، بحران کفایت است و قابلیت!
کبری بهرامی